387 سال 91

همش میگم بیام از 91 و دستاورداش تو زندگیم بنویسم ، هی دل دل میکنم، خودمم نمیدونم سال خوبی بود یا نسبتاً خوب ...

-تونستیم بالاخره پساز دوندگی های بسیار بالاخره دفتر رو به نام بزنیم
-تونستیم دو تا ضمانتنامه 5 و 7 ملیونی بگیریم
- تونستیم تو کار هواپیمایی یه مقدار جلو بریم
- تونستیم بالاخره ماشین دار بشیم( که خیلی خیلی تو بلبشوی دفتر دور از ذهن من بود) و کلی براش خرج کنیم(اعم از روکش صندلی ، ضبط،دزگیر و لاستیک و بیمه و ...... )
- برای دفتر 2 تاکیس کامپیوتر گرفتیم ، یه پرینتر ، یه مانیتور که بازم برای ما خیلی نکته مثبتی بود چون الان اگه بود با این قیمتا عمراً اگه میتونستیم
- همسری برام ماشین ظرفشویی و سولاردوم خرید که الان بازم خیلی خیلی گرون شدن
-یه دوره کلاس رفتم به دت یه هفته هر روز اهواز رفتم با اینکه سخت بود ولی خدا رو شکر گذشت
-تونستیم رنگ بگیر و آخر سالی خونه رو رنگ بزنیم و دلمون باز بشه

-با خواهری یه مسافرت دو سه روزه تو اذرماه رفتیم سنندج و کرمانشاه که خیلی خوش گذشت و همچنین سفر یه روزه به آبادان

تو 365 روز سال خیلی خیلی مشکلات مالی و معنوی داشتیم . من و همسری بارها شد که با هم بحث و جدل داشتیم ولی گذشت ، امیدوارم امسال و سالای بعد برای همه بهتر بهتر باشه گرچه که با این اوضاع گرونی ......

همه عید امسال از من و همسر سراغ بچه میگرفتن ، جواب ما هم  این بود :   

خلاصه که تو این اوضاع کی جرات داره؟ما که نداریم