روزنگار تقویم زندگی ما

لحظه های ثبت شدنی.....

روزنگار تقویم زندگی ما

لحظه های ثبت شدنی.....

486

 همین الان بازی والیبال ایران-ایتالیا تموم شد . سه تا ست رو بردیم ای ول

چقدر بد و مزخرفه خانمهای ایرانی نمیشه برن بازیها و تماشا کنن ، واقعا بعضی محدودیتای ما دیگه روان کننده ست .....

راستی سه شنبه(27خرداد) با قطار ساعت 4 راه افتادم به سمت تهران و و با تاخیر حدود 7 تهران بودم با مترو رفتم تا فرودگاه . خیلی برا آزمون زبانی که داشتم استرس داشتم . حدود 700 سوال تستی زبان انگلیسی  بود که 90 تاش جواب نداشت و من به دو نفر سپردم که برام جواب بدن که بدستم رسوندن همون روز آخر . خدا رو شکر امتحان دادم و با نمره b قبول شدم . یه سری سوالا واقعا تو منابعمون نبود و حتی اگه یه سوال غلط جواب میدادی b میشدی . کلن همه d , e  شدن ، یعنی من از همه خر خون تر بودم ! کلی مسئول امتحان تشویقم کرد

خلاصه این مرحله هم ایشالا به سلامتی تموم شد ولی کلی پس لرزه و کار دارم هنوز

بعدش دربست گرفتم به سمت هواپیمایی آسمان یه کار کوچولو داشتم که با برخورد فوق العاده خوبشون مواجه شدم بعد هم مترو و ایتگاه راه آهن و بازم منتظر قطار ساعت 6 که برگردم 

همقطاریام خوب بودن ولی باید هر دفعه برا کلی آدم بیوگرافیتو بگی !!!!

تازه برگشتنی هم یه خواستگار پیدا کردم هی از سوال میکرد هی نگام میکرد آخر بش گفتم با شوهرم کار میکنم ، گفت مگه شوهر داری ؟؟؟؟؟؟؟؟ من داشتم ادرستو میگرفتم

خلاصه کلی بلند بلند خندیدم گفتم 6، 7 ساله!!

قطار بده نسبت به هواپیما ولی پروازا باید با ساعتای کاریت جور دربیاد، شهر ما که فقط روزی3 تا پرواز داره به تهران کلن سخت میشه هماهنگ کنی 

راستی بلیتا ی هواپیما گرون شدن باز هم

421

تبلتم 8 اینچه . سامسونگه 

با کیبوردش و اینا یک و هفتصد وخورده ای

اصلن سورپرایزی شد داستانش. همسری رفت بیرون و اومد دیدم دستشه.  

کلن نذاشت از نظرات دوستان بهره ببرم 

دوستش دارم چون سفیده :)

خودشم برام طلقشو زد

به اسم منهولی همش دست خودشه

همسری رفته تهران دیروز و امروز برمیگرده