تو راه برگشت از تهران از جاده ساوه اومدیم و انار خریدیم چه انارایی وای خیلی گنده و قرمز هستن ، یکیشون رو خوردیم بقیشم مونده واسه شب یلدا
دوست داشتم خونه مامان جمعه شیم که خانم گفتن ما قراره بریم خونه مادربزرگ ، احتمال 90درصد خونه خودمون هستیم و یلدا رو میگذرونیم
ولی 100درصد به خواهری اینا میگیم بیان پیشمون ، خدا کنه بیان....
دوست دارم یه کیک یا شیرینی جدید بپزم واسه اون شب
شاد باشی
خوش بگذره انشاالله
الان من منظور رو از خانم نگرفتم:)
ایشالله هر جا هستید شاد باشید
ما هم قرار خواهری و برادری ها بیام اینجا
رارستی مرسی برات آدرس وبلاگ ساچلی
خیلی حالم گرفته شد
خدا صبرش بده