قرارمون با مامان اینا و خواهری جمعه صبح بود که مامان اینا به خاطر نیومدن برادری کنسل کردن ، بازم ما موندیم خواهری و شوهرش
4و نیم صبح بود همسری رفت واسه خرید آش برا صبحونه، 5 و اینا بود به سرعت نور حاضر شدم خواهری اینا دم در بود. پیش به سمت آبادان ، شهر وفاست ، غروباش چه با صفاست .....
مسیرش 4 ساعتی بود.
حدود 8 بود نرسیده به اهواز آشمون رو گرم کردیم و سرپایی خوردیم، هوا عالی بود.
رسیدیم آبادان ، ته لنجی هاو امیری و ناهار مرغ سوخاری ، خرید میگو از بازار ماهی فروشا و خرچنگ واسه آقاهه و شوهر خواهری ، پاساژ مرکزی و خرید شام فلافل و سمبوسه ی " آبادان،برزیلته" که محشر بود و برگشت به سمت خونه و رسیدن و 2 شب در تخت بودن.
همیشه به گردش و خوشی سارا جون
عزیز منو یادت میاد؟؟؟؟؟؟
خواننده قبلا وبت بودم
خوشحال میشم دوباره وبتو بخونم
اگه تو هم دوست داشتی بگو رمز جدیدمو بهت بدم.
خسته نباشین
حسابی خوردین و خریدینا
به سلامتی عزیز
چه با نمک و خلاصه نوشتی
دلم خواست همچین مسافرتی:)
چه سفر مختصر و مفیدی
وایییییی حتما فلافل و سمبوسه شون هم خیلیییییی تند بوده ؟؟!!
من عاشق فست فودای تندشونم
همیشه به شادی و سفر
بفرمائید تد
وای که من عاشق سمبوسه هستم
من واسه این پست کامنت گذاشته بودم. الان یعنی کامنت من کجاست؟؟؟؟؟!!!!!!
حالا ببینا من که همیشه برات کامنت میزارم اینجا نزاشتم یعنی ندیدم پستتو؟؟؟؟؟؟؟؟
اخیییییییییییییی پس تو هم رفتی. دیدی چه باخاله؟ خوش به حالت که هر وقت بخوای میتونی بری. چقد کیف میده. ادم تا باشه ازین جاها بره. صد تا رستوران باکلاسو میارزه که اخرش جیبتو میتکونی اما شکم خالی میایی بیرون
سارا تو میری ابادان خرید میکنی؟ من هرچی بخوام رام میاره از بندر برام اما واقعا ابادان گرون بود همه چیزش.
چقد دلم میگو میخواد اونجا کیلویی 11-12 تومن بود اما مامانم گفت پرورشیه. بعدم ما نمیتونستیم بیاریم که اینهمه راهو
نسیم ما هم اگه بریم آبادان سالی یه بار
بیشتر شهرشو و مردمشو دوست دارم تا خرید رو
گرچه که خرید هم میکنیم خداااایی
اشکال نداره پرورشیه میگو هم خوشمزست ولی راستمیگی اصلن نمیشه شما بخری