تو مرکز جراحی کار میکنه و تکنسینه بیهوشیه! چندین ماه بود میگفت میخوام دماقمو عمل کنم ولی همه و همه میگفتن مشکلی نداره بخدا کوچولو و خوشکل
که به هر حال امروز از همون دکترای اطراف خودش یکی رو انتخاب کرده بودو خیلی یهویی عمل کرد . من و مامان بالاسرش بودیم و دایم کیسه یخ رو کبودیای صورتش میزاشتیم. دلم کباب شد که شوهرش نه اومده بود امضاکنه و رضایت بده نه حالی ازش پرسید
خواهری خیلی تنهاست.............
این روزا هر چی که میخریم از گرون شدن دوباره و دوبارش ظرف یکی و دوهفته متعجب میشیم. واقعا خدا به داد برسه! گاهی میگم اگه بچه داشتیم و هزار تا خرج داشت چی ؟ ولی دوباره میگم خدا بزرگه .....
داستان خواهری ادامه داره ، شوهرش با همه بدیاش با مرامه و تمام آپارتمان 90متری رو به خواهرم داد ، گرچه که هیچی با ارزش تر از 6 از عمر خواهری نیست که پای این زندگی تلف شد و حالا میخوان توافقی ادامه بدن جداییشون رو ، تا ببینین خدا چی بخواد و چی میشه . همه تو ناراحتی و شوکیم
بساط شب منو همسری پای حریم سلطان :
جون من آشپزای گرامی دستور سس سفید لازانیا رو برام بنویسید من 1000بار درست کردم ولی نمیدونم چرا سفت میشه؟
پیتزای امشب که همسری ، به خاطر اون شبی که قرار بود افطار پیتزا بگیریم و رفتیم همین فست فود و من گفتم پیتزاهاش انگار خالیه و من نمیخوام بریم یه جایی دیگه ، رفت خرید که نشون بده خیلی هم خوشمزن و من اشتباه میکردم و واقعا خوشمزه بود :
من اصلا ماهی خور و ماهی دوست نیستم ولی این مدل که همسری از همسایه ی دفتر خریده خیلی خوشمزست وحالا که من خوشم اومده ، فصلشون تموم شده :(
(اسمش گفت هوکی هست )
اینم لازانیای خودم پز که پنیرش زیاد نبود و من دوست نداشتم :
**جالبه دو تا شبکه جم ، سریالاشون رو با یک قسمت تاخیر توی دو تا زمان مختلف پخش میکنن .ما عمر گل لاله رو ساعت 9 که از سرکار میایم میبینیم ، بعد بفرمایید شام و بعد هم حریم سلطان(یا به قول همسری حلیم سلطان) که خیلی خوشم اومده با اینکه کتابشم نخوندم
کیک زعفرونی که همسر شدید پسندید :
یکی ازافطارهای دو نفره رمضان 91:
اولین کیفی که از مغازه برادری آوردم :