روزنگار تقویم زندگی ما

لحظه های ثبت شدنی.....

روزنگار تقویم زندگی ما

لحظه های ثبت شدنی.....

۲۵۷ آرامش

چند روزه که درصددم این پستو بنویسم ولی نه وقتشو داشتم و نه موقعیتشو  

 

از دیروز اینجا هوا ابری بود و تقریبا بهاری شده بود(خودتون که میدونین ، خوزستان هواش چطوریه) دیشب هم همسری گفت حسابی بارون بوده و صبح که باهم داشتیم میومدیم دفتر ،هوا عالی بود و همه جا خیس بود . دوست داشتم تو این هوا خونه بودم 

اصلا یه چیزی میخوام بگم ،از بعد از عیده که همش حسرت خانمای خونه دارو میخورم ، خونه داره خونه دار هم نه ، اونایی که تو تایم اداری از ۸ تا ۲ یا ۲ونیم سرکار میرن و حقوق های مکفی دریافت میکنن . یا خانمای فرهنگی که از صبح تا ۱۲و نیم درگیر مدرسه هستن.   

چقدر عالیه برا خودت وقت داشته باشی و آشپزی کنی و انواع غذاها رو با حوصله و سلیقه درست کنی ، نه اینکه با همسرت خسته از سرکار برسی و تازه به فکر سرهم بندی یه ناهار باشی( البته من خیلی وقت ها شب که میرسم خونه برا ناهار یه چیزی حاضر میکنم) 

 

چقدر خوبه خودتو مرتب کنی ، به خودت برسی و وقتی همسرت میاد خونه تو شاداب باشی...... آه 

چقدر خوبه واسه مهمون اومدن و مهمونی رفتن ، تو همش خسته نباشی و مرتب از خونه بیرون بری و زننننننندگی کنی 

چقدر خوبه انقدر وقت داشته باشی که به فکر یه موجود جدید تو زندگیتون باشی ( بعد ۴ و نیم سال عقد و سه سال تمام که از ازدواجتون میگذره)و براش برنامه ریزی کنی  

چقدر خوبه صبح ها تا هر وقت که عشقت کشید بخوابی یابرنامه های مورد علاقتو دنبال کنی از تلویزیون . 

 

با دوستات دوره بزارین .......... 

عیادت مادربزرزگ و پدربزرگت بری.....

 

* من با کار دوشیفت مشکل دارم و همچنین با خونه داریه محض. 

 

و  چقدر خوبه برا خودت یه نسکافه ی شیرین درست کنی و به گذشته ها و آینده شیرین فکر کنی.................

 

نظرات 5 + ارسال نظر
بانو یکشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 02:26 ب.ظ http://heartplays.persianblog.ir/

من که کاملا راضی ام از این که تو خونه هستم...

a n o o یکشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 03:23 ب.ظ

سارایی بهت حق میدم چون برای یه زن دوشیفت کار کردن خیلی سخته! اما کاره تو یه حسنه بزرگ داره اونم اینکه در کنار همسریت هستی! ولی به نظرم اگه میتونستی یه برنامه ای بچینی مثلا دو روز در هفته عصرا نری دفتر خیلی خوب میشد! مثلا دوشنبه و پنجشنبه ها فقط صبح بری! یا اینکه دو روز در هفته رو فقط عصر بری و صبحاش برای خودت باشی! من فکر میکنم امکان پذیر باشه چون دفتر خودتونه دیگه!
ایشاا... هرچه زودتر آرامشت بیشتر بشه!

زهرا یکشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 04:49 ب.ظ http://delneveshte1982.blogfa.com

منم همیشه حسرت این چیزها رو میخورم.
دوست دارم خونه باشم و از زندگی لذت ببرم.
دو سال پیش که یه مدت خونه بودم چون خونه دار بودن من باعث شد مشکل مالیمون زیاد شه واسه همین اصلا نتونستم لذت ببرم. ولی واقعا الان دوست دارم از وقتی بچه ام به دنیا میاد دیگه خونه بمونم و مراقبش باشم ولی بازم بعید میدونم که بشه

سپیده (باران عشق) دوشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 09:18 ق.ظ

سلومممممممممممممممممم
خوبی سارا جونی
راستش منم بدم نمیاد کارم پاره وقت بود و به خودم بیشتر میرسیدم
به قولی یه عضو جدید هم اضافه می کردیم
ولی خوب دیگه! شرایط مالی و اوضاع جامعه امون انقدر بهم ریخته است که اصلا امکانش وجود نداره که خونه دار بمونیم! البته من خودم رو میگمااااااااااااا
ولی خوب دفتر مال خودتونه می تونی به وقتایی رو تعیین کنی که نری من با نظر آنو جون موافقم@

::.. چهارشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 08:20 ق.ظ http://farzan3h.blogfa.com

کاملا موافقم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد