روزنگار تقویم زندگی ما

لحظه های ثبت شدنی.....

روزنگار تقویم زندگی ما

لحظه های ثبت شدنی.....

شانزدهمین(عروسی رفتم)

سلام                         

شوشوی گلم دوست دارم عیدت مبارک   

دوستای گلم عیدشما هم مبارک  (۱۷ ربیع الاول تولد رسول اکرم(ص)) 

امشب با مامانو بابا و خواهری رفتیم یه عروسی که تو تالاری بود که نوروز ۸۷ عروسی خواهری توش برگزار شده بود     یاد خاطره هاو اینا افتادیم........  

شوشوهم نیومد  آخه عروسی رفتنو زیاددوست نداره میگه عروسی ماله خانماست و آقایون حوصلشون سر میره..... 

عروسی پسردایی بابا بود و چون زیاد رابطه نداریم سریع برگشتیم  

وسطای عروسی بود که عروس اومد وسط  همه به دورش اینطوری: 

همه منتظر بودیم که خانم خانما یه حرکتی از خودش دروکنه که مثل ماست اینجوری وایستاده بود بروبر نگاه میکرد هر چی ملت قروقمیش میومدن  

همش عروس اینطوری بود:  

مارو میگی:

بعد خواهرشو کشوندن وسط اونم هیچ عکس العملی نشون نداد بازم  مارو میگی:  

نگو اینا اصلا ... 

 اینجوری بود که یکی از فامیلامون برگشت گفت که عروس بارداره یا تازه زایمان کرده؟؟؟   

 

راستی راستی از همه مهم تر

یه اتفاق نادر دیگه هم افتاد که بسی باعث شور و شعف و نشاط و شادی من شد این بود که یکی از فامیل های پدری اومد و گفت :خوب شد دیدمت و سریعاْ یک عدد پاکت نامه که توش پول بود  ازکیف مبارک دراورد و کادوی عروسیمو بعد از یک سال بهم داد 

حالا منو میگی:

این بود خاطره من 

فتیله فردا عیده تعطیله 

هورررررررررررررررا

نظرات 30 + ارسال نظر
ماری پنج‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 02:18 ق.ظ http://www.marymahmood.blogfa.com

وااااااااااااااااااااا خوب حتما شوکه بوده........اب می پاشیدید رو صورتش.........

واااااااااااااااااااااااااااااااای اسم پول و کادو اوردی یاده جشن خودم افتادم...اخه روشون حساب باز کردم شدید

واقعاْ چه میدونم حتمادیگه....
عزیزم انشالله که جشنتون به خیر و خوبی بگذره ولی زیاد حساب نکش چون همه پولا همینجور الکی میرن پی کارشون

بابک پنج‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 02:22 ق.ظ

سلام آبجی سارا ممنو ن که سر زدی
این خاطره تون هم قشنگ بود امیدوارم همیشه یه پاتون تو عروسی و جشن باشه یه پاتونم تو خونه پر از امید خودتون کنار همسر خوبتون

مرسی
مرسی
تو خیلی خوب مینویسی
بازم مرسی از اظهار لطف همیشگیت

افشین پنج‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 02:42 ق.ظ http://rooidadha.mihanblog.com

[گل] فردوسی می گوید :

سیاوش سیه را به تندی بتاخت

نشد تنگدل جنگ آتش بساخت

ز هر سو زبانه همی برکشید

کسی خود و اسب سیاوش ندید.



سرودن و زمزمة " سرخی تو از من و زردی من از تو " [گل] سربزن [لبخند]

چشم
اومدم

بابک پنج‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 03:25 ق.ظ

آپم خوشحال میشم تشریف بیارید
در ضمن من هم عید رو به شما تبریک عرض میکنم

پینوکیوجان پنج‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 02:25 ب.ظ http://jezejigar.persianblog.ir/

به به چقدر خوبه آدم یه هو یه کادوی غیر مترقبه بگیره که اصلا انتظارشو نداره .مگه نه؟؟؟

آره والا........

هورمهر پنج‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 05:11 ب.ظ http://www.hooormehr.persianblog.ir

عید تو هم مبارک سارا جووونم:-*
واااااااای، چه عروس بی‌ذوقی بوده!
این کادوهه خیلی چسبیده!
سارا جونم، چرا دیگه پیش من میای؟؟؟ :-((

الان اومدم گلی

تی تی پنج‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 06:18 ب.ظ http://siravij.blogfa.com

خوش به حالت بابت کادویی که گرفتی
یه چیزی هم اضافه کنم.....
منم دوست ندارم رقصیدن و اون وقت ملت ..... باید پشت سرم حرف بزنن که زاییدم؟!؟!
هر کی شخصیتش یه جوره
مگه اونی که همش می رقصه من بهش میگم وای سرمون گیج رفت چقد می رقصه؟!؟!
اما اونا به خودشون اجازه میدن بگن
داغ دلم باز تازه شد......سارااااا:(

آره خوب تو هم راست میگی کلی

خورشید پنج‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 07:37 ب.ظ http://www.khurshid.blogsky.com

از اینکه بهت خوش گذشت خوشحالم....

مرسی
مرسی

عاشق(مژی) جمعه 14 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 07:30 ب.ظ http://lezateeshgh.blogsky.com

سلام سارا جونم-
وای چه حالی میده 1 دفعه یه کادو (مخصوصا پول) میرسه- ایشالله به خوشی خرجش کنی- سارا جون به دستور شما من هفت سین قران رو آپ کردم. انشالله کانجام بدی و براتون برکت داشته باشه

مرسی مرسی
گلم

مری شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 01:25 ق.ظ http://www.imano-meri.blogfa.com

سلام.خوبی؟بهم سر بزن.دوست جدید میخوایی؟منتظزتم.بیا

اومدم

مامان محمد ابراهیم شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 09:01 ق.ظ

سلام. خوب همه که مثل شما موزون بلد نیستن. هه هه هه :)

من؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

زهرا شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 09:20 ق.ظ http://diary1982.blogfa.com

عروسه واقعا باردار بود ؟!؟!؟!؟!

این هم مدل جدیده عروسیه دیگه

نه گلم

آتی شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 09:40 ق.ظ http://paeize83.persianblog.ir

عروس تو کف بوده حتما ؛)
کادوئیت هم مبارک دوستم

مرسی

بابک شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 08:22 ب.ظ

راستش چند روز دیگه عازم سفرم شاید دیگه هیچوقت برنگردم ایران این بودکه گفتم یه مدل جالب کباب پختن بهتون یاد بدم که شما که زیاد با همسرتون میریرن گردش یه بار از این روش استفاده کنید شاید اونموقع دوتایی یه یادی هم ازمن کردین و بیاد یکی که هیشه دونبال خوشحالی مردم هستش یه لبخندی زدین
این روش رو تو آلمان از یه ارتشی یاد گرفتم عالیه
ولی فکر کنم این کامنت جا نشه تو کامنت بعدی مینویسم براتون

بابک شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 08:36 ب.ظ

مواد لازم
۱- عدد مرغ چاغ و چله
۲- یک متر زر ورق ضخیم
۳- زعفران و آبلیمو و نمک همش بقدار لازم
حالا مرغ روقطعه قطعه میکنیم نیم ساعت قبل از پخت تو ترکیب پیاز خورد شده و آبلیمو قرار میدیم بعد درش میاریم میزاریم تو ی زعفرون بعدش زر ورق ها رو تکه تکه میکنیم و هر قطعه مرغ رو توی یک زرورق میپیچیم مثل کادو کردن قطعات ولی یه چیزی که مهمه باید توی هرکدوم از بسته ها یه تکه بسیار کوچیک از چربی خود مرغ رو بزاریم که این از خشک شدن کباب جلوگیری میکنه بعدش بسته های درست شده رو میندازیم تو آتیش خوبیش اینه که با هر آتیشی پخته میشه حالا میخواد آتیش زغال باشه یا تو فر باشه یا اصلن تو آتیش یه مقدار کاغذ باطله یا هر آتیش دیگه
فقط باید مواظب باشین که نسوزه چون توش دیده نمیشه یه موقع اگه حواستون نباشه میسوزه
امیدوارم لا اقل یه بار امتحانش کنید و لذت ببرید و یه خاطره خوب دیگه براتون ثبت بشه

از اینکه انقدر با احساسی ممنونم

روناک شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 09:21 ب.ظ http://www.ronak88.persianblog.ir

چه عروسی پرباری کادو هم گرفتی
این جوری خیلی خوبه

روناک شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 09:26 ب.ظ http://www.ronak88.persianblog.ir

چرا ناراحتی چی شده مگه؟
من اومدم دلداریت بدم دیگه
من الان خیلی بهترم تو هم ژاشو یه تکونیبخور من صبح با اینکه غصه دار بودم کلی خونه تکونی کردم
پاشووووووووو عید اوله کلی خاطره میشه

مرسی
گلم
چشم

روناک شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 09:33 ب.ظ http://www.ronak88.persianblog.ir

چه طور خصوصی بذارم؟

مهدیه شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 10:57 ب.ظ http://kalantar62.persianblog.ir

سارا جونم پس گل بود به سبزه هم اراسته شد ...(عروسی بود کادوهم گرفتی رو میگم گیگه عزیزم)

مهدیه شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 11:38 ب.ظ http://kalantar62.persianblog.ir

اپم سارا جونم ...

بانو یکشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 12:35 ق.ظ http://typesetlife.persianblog.ir

پس عروسی به کام شد..
حتما بلد نبوده برقصه...

فکر کنم

روناک یکشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 08:31 ق.ظ http://www.ronaak.blogfa.com


آدرس همینه که گذاشتم ولی بیشتر آرشیو از بین رفته یه سریش هم ثبت موقته خیلی کم نوشته توش هست

زهرا یکشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 01:42 ب.ظ http://diary1982.blogfa.com

گلم آپدیت کردم. خوشحال میشم پیشم بیای

زهرا یکشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 02:44 ب.ظ http://diary1982.blogfa.com

سارا جونی الان لینکت میکنم...

حالا جواب همه سئوالات:
۱.دبی زندگی میکنم.
۲.فکر کنم الان حدود ۱۱ ساله که از تهران اومدم دبی.
۳. یک سال و ۳ ماهه که ازدواج کردم
۴. خودم ۲۷ سالمه و مهرزاد ۳۳ سالشه....

سئوال دیگه هم داشتی رو دربایستی نکنی ها ;)

من(رها)! یکشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 05:19 ب.ظ http://http://nemidoooonaam.blogfa.com/

به به چقد خوب
خوشبحالت !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
هیچی به اندازه این جور کادوها به آدم نمی چسبه!!!

ت..پ..لــی یکشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 11:28 ب.ظ http://shabedarya.blogfa.com

سلام
حالا خوبه بعد از یه سال هم کادوتو گرفتی

سمانه دوشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 02:22 ق.ظ http://yahsen-9412

سلام زود بیا

نسرین منوری دوشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 11:54 ق.ظ http://www.nasrin44.blogfa.com

سلام..مطلب شما را خوندم.منم از سرگذشتم می نویسم.خوشحال میشم به وبلاگ منم سری بزنی[قلب]

چشم

لیلیان سه‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 10:32 ق.ظ http://lilianebaba.persianblog.ir/

وای منم به جای تو کیف کردم با اون پاکته

آره
خودم که ذوق مرگیدم

رها پنج‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 09:03 ب.ظ http://www.rahaaa.blogsky.com

سلام جونی. از آشناییتون خوشحالم. رودخونه ی قشنگی دارین جای ما رو هم خالی کنین.

منم از آشنایی شما خوشحالم
چشم گلی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد