-
204 مهر بی مهر
سهشنبه 5 مهرماه سال 1390 10:43
پاییز شده و من دوستش دارم ولی این روزا به خاطر بعضی مسایل زندگی هم برام پاییزی شده! دوست داشتم این روزای خوشکل پاییزی رو با فراغ بال به شب برسونم و شبا با خیال راحت کنار همسری در الی که میوه پوست میگیریم ، سریال ببینیم و از خوشکلی و خوبی زندگی حرف بزنیم فعلا که همچین خبری نیست شاید به خاطر منه و مقصر منم ، نمیدونم...
-
پاییزِ عزیزِ من خوش آمدی...........
جمعه 1 مهرماه سال 1390 00:47
زرد است که لبریز حقایق شده است / تلخ است که با درد موافق شده است شاعر نشدی وگرنه می فهمیدی / پاییز بهاری است که عاشق شده است
-
203 یه پست پر از عکس
جمعه 25 شهریورماه سال 1390 21:45
-
202 گذر روزها
شنبه 19 شهریورماه سال 1390 19:17
دیروز اهواز بودمو یه کلاس مسخره از اواسط اردیبهشت ما رفتیم و تا الان طول کشیده . هی تعطیل ، هی تعطیل ، هی استادا نیومدن و مسافرت بودن و یه دوره 3 ماهه شد 5 کماه و هنوز هم باید بریم . هی وااااای من تازه برا یه امتحان زپرتی باید جمعه آینده رو هم بریم . آآآآآآآآآآآآآخ دیشب خواهری زنگ زد و گفت که جمع کنیم بریم شامو پارک ....
-
201
دوشنبه 14 شهریورماه سال 1390 10:42
شهریورماهه و هوا خیلی بهتر شده ، نه که بگم خنک شده هاااااااااا! نه فقط بهتر شده . همچنان همش کولر روشنه ولی دیگه هوا داغ نیست این چند روز تعطیلی در شهر و دیار خودمون بودیم و سفر نرفتیم ولی همش با مامان اینا بودیم یه روز ناها رخونشون بودیم فرداش خونه ما بودن شب آخر هم شام مهمون بابا کنار آب دعوت شدیم خوب بود خوش گذشت...
-
عیدفطر
چهارشنبه 9 شهریورماه سال 1390 00:08
یه عید فطر مثل عید فطرهای گذشته !
-
199
یکشنبه 6 شهریورماه سال 1390 14:18
تو ماه رمضون یه شب هم احیا نرفتم تازه خودمم نخوندم نمیدونم چرا امسال من این مدلی شدم؟ مهمونی افطاری خونه دایی و مامان اینا رو فقط رفتیم به علاوه دوبار هم همسایه ها مهمونمون کردن و چهرشنبه گذشته هم ، منو همسایه پایینیمون ، 4تا همسایه دیگه رو افطار و شام بردیم لب آب خوب بود خوش گذشت یه چند روزی بود همسری سمت چپ طرفای...
-
عکس های من و همسری
شنبه 29 مردادماه سال 1390 14:10
پست پایین :)
-
ادامه عکس های من و همسری در سفر
شنبه 29 مردادماه سال 1390 09:12
-
196 عکسای سفرنامه
یکشنبه 23 مردادماه سال 1390 01:10
-
۱۹۵
پنجشنبه 20 مردادماه سال 1390 09:36
-
194
چهارشنبه 19 مردادماه سال 1390 13:53
-
۱۹۳ ربنا هم ،ربنای شجریان
پنجشنبه 13 مردادماه سال 1390 10:44
ربنای جدید دیگه نوبرشه والا ! میتونین اینجا دانلودش کنین
-
192
چهارشنبه 12 مردادماه سال 1390 16:52
-
191
سهشنبه 11 مردادماه سال 1390 17:40
امروز اولین روز از سومین ماه رمضونیه که من و همسری هم خونه ایییییییم :) و پنجمین ماه رمضونی که با همیم و افطار همسایه ها دعوتمون کردن کنار آب !
-
190 رمضان امسال
دوشنبه 10 مردادماه سال 1390 11:45
-
۱۸۹ حدیث روزگار ما
چهارشنبه 5 مردادماه سال 1390 11:18
نمیدونم چرا مدتیه که نمینویسم ،اصلا یادم رفته چی بنویسم؟ روزگار بد نیست به خاطر همکار بودن من و همسری تو این مدت خیلی اصطکاک داشتیم باهم ،ولی آخرش صلح میشد و دوباره از فردا صبحش شروع میکردین اره بده و تیشه بگیر همکار بودنمون از خیلی جهات خوبه ، اینکه با هم میریم با هم میایم ، اینکه وقتی میرسیم خونه هردومون به فکر...
-
۱۸۸
یکشنبه 2 مردادماه سال 1390 10:18
دیشب با مامان اینا بیرون رفتیم (لب آب) ساعت ۱۱ شب! ولی بد نبود من دلم خیلی گرفته بود ، بهتر شدم
-
187
پنجشنبه 30 تیرماه سال 1390 00:22
بچه ها قبض برقمون امده 20هزار تومن قبض آبمون 1000تومن :)))))))))) هیچکی باورش نمیشه رکورد زدیم تو مصرف حامل های انرژی در عوضش آب و برق و ..... محل کارمون تجاریه و این خوشحالی از دماقمون بیرون میاد راستی مال شما چقدر اومده؟
-
۱۸۶ دوباره فارسی ۱ و حالا زمزمه
سهشنبه 28 تیرماه سال 1390 20:22
نمیدونم براتون گفتم یا نه ؟ تا یه مدت پیش همش میگفتم وای ، واه واه کی دیگه فارسی میبینه؟ واقعاْ سریالاش مسخرن ولی الان خودم بد مدل معتاد شدم به همسان : اورورا : سریال تاوان زمزمه : هر شب میبینمشون قشنگن ! :))))))))
-
۱۸۵ منتظرم .......
دوشنبه 27 تیرماه سال 1390 18:12
برای دیدن تـــو ثانیه ها رو میشمرم بـــــــرای دیدن تو من از یه دنــــیا دل می برم برای دیدن تــــــــو هــزار بار میـــــــمیرم بــرای دیدن تو دوباره من جـــــــون میگیرم امشب همسری بعد از ۱۰ روز میاد پیشم خوشحالم و سرحال
-
۱۸۴
پنجشنبه 23 تیرماه سال 1390 12:50
۱ ..... ۲....... ۳........ آزمایش میشود دارم اولین ژستمو از آژانس براتون میزارم هووووووووورا ای دی اس ال دار شدیییییم ای ول فکر کنم دیگه مرتب آپ کنم ****همسری جونم اگه اینجا رو میخونی بدون که دوووووووست دارم دلم برات هوار هوار تا تنگیده گلم
-
183
سهشنبه 21 تیرماه سال 1390 23:11
همسری از 18 تیر رفته سفر و من خونه مامان اینا هستم خوبم بهترم فقط ملالی نیست جز دوری یار از لطف و محبت اونایی که ازم یاد کردن بی نهایت ممنونم :)
-
182
پنجشنبه 9 تیرماه سال 1390 11:24
دلم گرفت ای هم نفس پرم شکست تو این قفس تو این غبار تو این سکوت چه بی صدا نفس نفس از این نامهربونی ها دارم از غصه می میرم رفیق روز تنهایی یه روز دستاتو می گیرم.. خوبم ، سرم شلوغه ، نوشتنم نمیاد ، دلم گرفته از این زندگی . اتفاقی نیوفتاده فقط من کمی بی تحمل شدم!
-
181
دوشنبه 6 تیرماه سال 1390 14:59
آه ای زندگی منم که هنوز با همه پوچی از تو لبریزم نه به فکرم که رشته پاره کنم نه بر آنم که از تو بگریزم همه ذرات جسم خاکی من از تو ای شعر گرم در سوزند آسمانهای صاف را مانند که لبالب ز باده ی روزند با هزاران جوانه میخواند بوته نسترن سرود ترا هر نسیمی که می وزد در باغ می رساند به او درود تو را من تورا در تو جستجو کردم نه...
-
180
شنبه 28 خردادماه سال 1390 23:22
-
179
شنبه 21 خردادماه سال 1390 14:16
میگذره! خبری نیست ما خوبیم خیلی دلم میخواست جمعه رو روزه باشم حتی لیله الراغایب رو هم نتونستم درست و حسابی دعا کنم کار و کار و......... اینم یه جورشه دیگه
-
177
جمعه 13 خردادماه سال 1390 10:32
با دوست و همکار همسری قرار بود این سه روز تعطیلی بریم اصفهان، گروه دوستای همسری 8 نفر بوده که الان دیگه تقریبا همشون ازدواج کردن . خلاصه متاسفانه هر کدومشون یه مورد و مشکلی داشتن و یا خودشون زودتر رفته بودن مسافرت و قسمت نشد بریم .از دیروز هم حسابیه حسابی هوا گرد و غباری و خاکی که عمراً بشه بریم بیرون . یخچالمون هم که...
-
۱۷۶
یکشنبه 8 خردادماه سال 1390 16:45
دیشب با همسری برای چندمین بار تو این مدت بعد از آژانس رفتیم شام بیرون ،این دفعه پیتزا آخه همش وقت نمیکنم غذا بپزونم امشب مامان واسه دلمه پزون ، ما رو هم شام دعوت کرده . در واقع شام دلمه برگ مو هستش ساعت خوشکلمون که شبیه سکان کشتی بود و پاندولش شبیه لنگر،ظاهراً خراب شده اما دریغ از نیم ساعت وقت که بتونیم بریم یه دونه...
-
۱۷۵
سهشنبه 3 خردادماه سال 1390 17:04