روزنگار تقویم زندگی ما

لحظه های ثبت شدنی.....

روزنگار تقویم زندگی ما

لحظه های ثبت شدنی.....

451

پنجشنبه نوشت :

دلم برا روزای شلوغ پلوغ ویلاگستان تنگیده

خودمم که زیاد نمینویسم

دیروز فرندز ندیدم دلم براشون تنگ شده 

روضه ی سه روزه ی مامان از شنبه شروع میشه ، دیگه عصرا دفتر بی دفتر !

راستی از یکشنبه با "م " میریم پیاده روی اینو گفتم یا نه؟

شنبه نوشت :

پنجشنبه بعدازظهر با همسری تو هوای دلگیر و تاریک و ابری رفتیم سرمزار مادرشوهری ، دلم گرت ، به قدری همسری اشک ریخت که دلم کباب شد، خدا هیچکس رو بی مادر نکنه

دیشب تا یک شب ، فصل دوم فرندز رو تموم کردیم. خونه موندیم ، از خواهری شنیدم مامان دچار تپش قلب شده ، بری ساعت 10 امروز نوبت دکتر قلب گرتم براش که با همسری ببریمش ، ( بابا که تو فکرش نیست ! ، خودش هم تو کر خودش نیست)

خبری نیست جز پاییز خوزستان ، یه روز سرد و یه روز مه و یه روز بهاری !


نظرات 4 + ارسال نظر
مینا شنبه 23 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 09:26 ق.ظ http://taraze-roozaane.blogsky.com/

سلاام...
خداوند مادر همسرتون رو قرین رحمت خودش کنه انشاا...
ب مادر و پدرتون سلاامتی عطا کنه و ب شما و عزیزان تون سلاامتی و شادی تا بتونین از والدین تون مراقبت و پرستاری کنین!...
سلاامت، شاد و پاینده باشین...

مرسی دوست جون
خوش آمدی

فافا شنبه 23 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 12:52 ب.ظ

هوای همسری رو بیشتر داشته باش

چشم

اطلسی شنبه 23 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 03:04 ب.ظ

الهی...راس میگی...چقدر گریه همسر ادمو بهم میریزه

واقعا

::.. یکشنبه 24 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 11:35 ق.ظ http://farzan3h.blogfa.com

چه حس بدی داره ..خدا رحمت کنه مادر شوهرتو

ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد