گاهی دلم میخواد مثل آمارین و نانازی و خیلی از دوستای دیگه کلی تعریف شیرین کنم و کلی حرف بزنم.
روزایی که نمینویسم هی میگم برم اینو بنویسم ، اونو بنویسم ولی این صفحه رو که باز میکنم مخم میشه یه صفحه خالی.
سریال کوزی گونی رو با همسری دنبال میکنیم و همچنین خرم سلطان رو .
اون تپراک رو که سر و تهش رو هم آوردن مسخره ها ....50قسمت زندان وکوفت وزهرمار نشون دادن ولی این قسمتای سرنوشت ساز رو سانسور کردن ، میگن البته هنوز ادامه داره و جم تی وی دیگه نخردیدتش. چه شبای زمستونی سال 91 که با همسری ننشستیم پای این سریالای جم. قبل از عید همه وسایل پذیرایی رو وسط جمع کردیم و رنگ می کردیم خونه رو ،همش همسری صدای این سریالا رو دنبال میکرد و من لم میدادم رو کاناپه بین کلی وسایل دیگه......
چقدر روزا زود میگذره
تابستون اومده و اینجا کلی هوا گرم شده
برای دفتر چراغ ال ای دی گرفتیم و رویه ی تابلو فلکسیمون رو عوض کردیم و یه تابلو روان هم گرفتیم واسه سر خیابون. خلاصه کلی خرجمون شد
دلم کار تو یه اداره و حقوق سر ماه میخواد . انجا با همسر که کار میکنیم ، همه درآمدمون میره واسه اقساط سر به فلک کشیده ماهیانمون و مخارج خونه و دفتر . دلم یه شغل ثابت میخواد .
مدتهای مدیده که مرخصی نرفتم . هر روز دوشیفت سرکار رفتن خیلی سخته . من از اردیبهشت 89 این مدلی شدم. برا خودم وقت کم دارم .
موهای بلوندم بلند شده و هیچ مدلی نداره ، نمیدونم کوتاه کنم یا نه . مدتهاست که دلم میخواد کوتاهه کوتاه در حد 2 سانتشون کنم ولی داد از مقنعه و محیط کار!!!!!!!!!
هیچ برنامه ای واسه تعطیلات هته آینده نداریم . دلم هوای خنک میخواد .
دلم فیلم دیدن میخواد .
ولی سارا دل من مشغله میخواد تا از این افکار مزخرف راحت شم
خوب مژی جون
ببین منم همینطورم کلی مشغله دارم
ولی افکار مزخرف بازم دست از سرم بر نمیدارن
روزا خیلی زود میگذرن
سارا جونی خسته نباشی بانوووووووووووووو
درکت می کنم من هم این روزها نمی فهمم کی شب میشه و چرا انقدر زود صبح میاد تا کار کار کار ............
موفق باشی و سلامت
خانمی عکس گذاشتم
وقت کردی یه سری بیا اونطرف