سه شنبه بعد از خوردن سبزی پلوماهی و گذروندن سال تحویل و دیدن برنامه ویژه من و تو راه افتادیم به سمت خونه مادرشوهری و دوتا تراول پنجاهی عیدی گرفتیم بعد شام خونه مامان اینا رفتیم واسه شام بازم سبزی پلو با ماهی !!!!! و یه 50 و کیسه برنج ! که چون داشتیم قبولش نکردیم تو این قحطی برنج.......
چهارشنبه یکم رفتیم خونه مادربزرگ ها و عمه عیددیدنی و بازم ناهار و شام خونه مامان بودیم
و ....و... و ... شنبه ظهر با کلی تاخیر به علت بدقولی شوهرخواهری راهی یه مسافرت کوتاه شدیم به سمت ایذه و باغملک و دهدز که شب رو تو خانه معلم دهدز خوابیدم وکلی منظره قشنگ دیدیم و خلاصه کلی خوش گذشت
به علت اینکه 4 صبح رسیدیم خونه عمرن جون نداشتیم دیروز بیایم آژانس ولی از امروز شیفت صبحا میایم
دیروز با برادر همسری عصرونه رفتیم پارک شب هم خونه عمه همسری برا شام دعوت شدیم عدشم یه سر یه ساعته خونه خواهری زدیم ....
چقدر بدم اومد ارمیا اول شد چقدر...
روزهای بهاریت شاد
منم اصلا خوشم نیومد ارمیا اول شد..ب نظرم اکادمی امسال ی فیلم بود..همه چی مصنوعی بود..ب دلم ننشست...
آره موافقم
بی نمک بود امسال
سلاممممم
خوبی؟
سال نو مبارکککککک
چهارمین سالگرد ازدواجتون هم مبارک