روزنگار تقویم زندگی ما

لحظه های ثبت شدنی.....

روزنگار تقویم زندگی ما

لحظه های ثبت شدنی.....

سومین

امروز سرکار یه مشت با همکارای همیشه بیکار در مورد غذاساز حرف زدیم  بعضی ها میگفتن مارک تفال بعضی ها ..... ولی نتیجه این شد که همه مارک مولینکسشو بگیریم  

 

امشب هم مطابق معمول با شوشوی گلم نشستیم هم شیر موز دست پخت خانم خونه رو خوردیم هم از شبکه فارسی۱ سریال عشقولی ویکتوریا رو دنبال کردیم  داره به یه جاهایی میرسه بالاخره

راستی جمعه فیلم ۲۰۱۲ رو با همسری دیدیم به نظر من که خیلی جالب بود به شما هم توصیه میکنم برای ۱ بار هم که شده ببینیدش ارزششو داره 

راستشو بخواید با دیدن این فیلم من یاد روز قیامت افتادم   

 

اینم عسکش: 

  

2012

 

خلاصه الان هم که ساعت حدود ۱ نصفه شبه شوشو با بقیه آقایون همسایه جلسه دارن درمورد رنگ درب های ساختمون البته من که میدونم اینا همش بهانست و درمورد چه چیزایی (بین خودمون باشه سی یاست)حرف میزنن 

 

خودمونی۱ :امروز ساعت ۵/۱ که همسری اومد دنبالم(آخه اون زودتر کارش تموم میشه)و رسیدیم خونه دیدم چه بو برنگی راه انداخته بود زودتر اومده بود خونه و برای ناهار شنیسل مرغ درست کرده بود خیلی خوشمزه بود هرچی التماسش کردم حاضر نمیشد دستورشو بهم بگه تا بالاخره دلش سوخت یه توضیح کامل داد 

 

خودمونی۲ : چون امشب هم حوصله پخت و پز واسه ناهار فردا رو ندارم(البته کمی هم تنبل شدم)تصمیم دارم فردا ظهر که برگشتم از سر کار خوراک بادمجون درست کنم 

 

خودمونی ۳ :امروز در راستای حفظ و تعادل وزن و جلوگیری از افزایش وزن به مدت ۱۵ دقیقه از اربیترک بهرمند کردم خودمو.

دومین

سلام 

من بازم اومدم  

چند روزی بود که حال و حوصله هیچ کاری رو نداشتم به خاطر همین موضوع دیگه آپ نکردم  

صبح ها میرم اداره ظهر هم که ناهار و اسلیپ شب هم که بدو بدو شام شبو  ناهار فردا رو درست میکنم  تماماً اینجوری روزهام میگذرن . 

مامانم 3 روز روضه زنونه داره از ساعت 5/3 بعداز ظهر پامیشه شوشو منو میرسونه خونه مامان ایناو..... 

امروز برای روضشون باسلوق درست کردم هوارتا ولی اگه راستشو بخواین 99% کارشو شوشو جونم انجام داد ولی انصافاً خوب شد  اینم عکسشه:  

 

 

دستورشو از وبلاگ میز غذا گرفتم. خداکنه خوشمزه باشه به نظرمن که بود

برای امروز دیگه بسه خیلی حرف زدم تا بعداً بای بای

اولین

سلام  

 

 من امروز برای اولین بار پا به دنیای مجازی گذاشتم.میخوام خاطره های خودم و شوشو جونمو بنویسم پس چون تازه واردم یه کوچولو خجالت میکشم، پس یکمی تحویلم بگیرید تا ریلکس شم.شوشوم  پیشمه داره بهم نکات نویسندگی رو یاد میده،دوشش دالم، عزیز دلمه خو  ازش ممنونم.از شما هم ممنونم که به استقبالم میاین  شما رو هم دوشتون دارم